مقایسه‌ی سرمایه روان‌شناختی و سبک‌های عاطفی در بین دانش‌آموزان پسر با و بدون ناتوانی یادگیری

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادگروه روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی

2 کارشناس ارشد روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی

3 دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات اردبیل

4 کارشناسیارشد روانشناسی بالینی، ادارهی کل بهزیستی استان اردبیل

jld-7

چکیده

هدف این مطالعه مقایسه‌ی سرمایه روان‌شناختی و سبک‌های عاطفی در دانش آموزان پسر با و بدون ناتوان یادگیری بود. این پژوهش از نوع مقطعی-مقایسه‌ای است. جامعه‌ی آماری این پژوهش شامل کلیه دانش‌آموزان دوره‌ی راهنمایی با و بدون ناتوان یادگیری شهر تبریز در سال1392 می باشد وآزمودنی‌های پژوهش شامل 30 نفر از دانش‌آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری و 30 نفر از دانش‌آموزان عادی با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسش‌نامه‌ی سرمایه‌ی روان‌شناختی و مقیاس سبک های عاطفی استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین دو گروه از دانش‌آموزان در سرمایه روان‌شناختی و سبک‌های عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد. می‌توان نتیجه گرفت دانش‌آموزان ناتوان یادگیری نسبت به دانش آموزان بدون توانایی یادگیری نمرات پایین‌تری در سرمایه روان‌شناختی و سبک‌های عاطفی کسب کرده‌اند. این نتیجه تلویحات مهمی در زمینه‌‌ی آموزش و ارتقای بهداشت روانی دانش‌آموزان استثنایی دارد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A comparison of psychological capital and affective styles in students with learning disorder and normal students

نویسندگان [English]

  • M Narimani 1
  • Y Shahmohammadzadeh 2
  • A Omidvar 3
  • KH Omidvar 4
1 Corresponding Author: Professor of Psychology, University of Mohaghegh Ardabili
2 M. A. of Psychology, University of Mohaghegh Ardabili
3 M. A. Student of educational management, University of Islamic Azad science and Research Branch
4 M. A. clinical Psychology
چکیده [English]

The purpose of this study was to Psychological capital and affective styles in  students with and without learning disabilities. From among secondary schools students with and without learning disability in Tabriz in 1392 and using a random sampling procedure a sample of 30 of students with LD, and 30 normal students was selected. Data were collected using scales of Psychological capital and affective styles. Multivariate analysis of variance indicated that there is a significant difference between the two groups of students in Psychological capital and affective styles. It can be concluded that students with learning disabilities than students without learning disabilities acquired scored lower in Psychological capital and affective styles. This finding has important implications as regards the education and mental health of exceptional students.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Psychological capital
  • affective styles
  • learning disability

مقدمه

به جرأت می‌توان یادگیری را بنیادی ترین فرایندی دانست که در نتیجه ی آن، موجودی ناتوان و درمانده در طی زمان و در تعامل و رشد جسمی به فردی تحول یافته می‌رسد که توانایی‌های شناختی و قدرت اندیشه‌ی او حد و مرزی نمی شناسد (زرگر، محمدی، بهرام آبادی و بساک‌نژاد، 1391).

یکی از مواردی که روی فرایند یادگیری اثر می‌گذارد و به تبع آن استعدادها، علایق، نگرش‌ها، آموزش،کارایی و به طور کلی شخصیت فرد تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد، ناتوانی‌های یادگیری است (باباپور خیرالدین و صبحی قراملکی،1380). ناتوانی یادگیری به‌عنوان مشکل عصب شناختی در نظر گرفته شده است که با مشکلات جدی در توانایی خواندن، ریاضیات و نوشتن همراه بوده، با توانایی ذهنی مورد انتظار از فرد همخوانی ندارد). تاکنون تعاریف زیادی از ناتوانی‌های یادگیری شده که رایج‌ترین آن را وزارت آموزش و پرورش آمریکا ارائه کرده است .در این تعریف، کودکان دچار ناتوانی‌های یادگیری، کودکانی معرفی شده‌اند که در یک یا چند فرایند اساسی روان‌شناختی از قبیل درک و فهم، استفاده از زبان گفتاری یا نوشتاری، ناتوانی دارند(میلانی‌فر، 1384). این دانش‌آموزان دارای توزیع هوش به‌هنجارند و در هجی‌کردن، حساب و خواندن دارای مشکلاتی هستند(هیمیان و برگر[1]، 2007). میزان شیوع ناتوانی‌های یادگیری از 2 تا10 درصد گزارش شده است (انجمن روان‌شناسی امریکا، 2000؛ ترجمه‌ی آوادیس‌یانس و نیک‌خو، 1388). در 10 سال گذشته دانش‌آموزان دارای ناتوانی‌های یادگیری 38 درصد افزایش یافته است (گورمن، 2000 ؛ ترجمه‌ی نریمانی و دگرماندروق، 1381).

ناتوانی‌های یادگیری جزء اختلالات هیجانی است و حتی به علت آن پدید نمی‌آید (سیلور، روف، ایورسون، بارت، بروشیک و وکسلر[2]، 1991). اما این اختلال بر جنبه‌های هیجانی فرد تأثیر بسیاری بر جای می گذارند (سیدریس، مورگان، بوتساس، پادلیادو و فوکس[3]، 2006). این فرضیه که دانش‌آ‌موزان با ناتوانی‌های یادگیری ممکن است مشکلات رفتاری، هیجانی و اجتماعی داشته باشند، مبتنی بر پژوهش‌هایی است که نشان می‌دهند مشکلات اجتماعی و هیجانی معمولاً با مشکلات شدید تحصیلی همراه هستند. همچنین، تعداد زیادی از مطالعات مربوط به دانش آموزان با ناتوانی‌های یادگیری نشان می‌دهند که این دانش‌آموزان در مدرسه مشکلات رفتاری دارند؛ در اجتماعی شدن دارای مشکل هستند واختلال های هیجانی و رفتاری دارند (اسریدر و وفمن، 2001؛ وانگ[4] و دوناهو، 2002؛ به نقل ازهالاهان و همکاران، 2005؛ ترجمه‌ی علیزاده،1390).

پژوهش‌ها نشان داده است تعدادی از مشکلات هیجانی ویژه در افراد دچار ناتوانی‌های یادگیری با فراوانی بیشتری مشاهده می‌شود، ابتلا به یک ناتوانی یادگیری می‌تواند عاملی خطرآفرین، برای تحول مشکلات هیجانی باشد. دانش آموزان دچار ناتوانی‌های یادگیری در مقایسه با همسالان بدون ناتوانی و دانش آموزان دچار اختلال های رفتاری، مفهوم خود و حرمت خود ضعیف‌تری دارند(گرمن،2006)، که ممکن است این امر ناشی از شکست‌های مکرری باشد که این کودکان تجربه می کنند (مه یر[5]،1983).

استفاده‌ی مناسب از هیجانات نقش مهمی در زندگی، تحصیل، کار و موفقیت‌های انسان دارد و به باور هافمن[6] و کاشدان[7] (2010) یکی از مهم‌ترین قابلیت‌های انسان‌ها، توانایی تنظیم و سازگاری هیجاناتشان متناسب با الزامات موقعیت‌های خاص است. دیویدسون و اکمن نیز برای خودتنظیمی هیجانی[8] نوعی نقش سازگارانه تکاملی[9] قائل هستند. نتایج تحقیقات نشان داده است که دانش‌آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری تفاوت معناداری در خودتنظیمی دارند (فالک،بریگهام و لاهمن[10]، 1994).

به باور رایدر و ویت[11](2006) خودتنظیمی هیجانی یعنی تمایل به کنترل حالت‌های درونی، کنترل تکانه‌ها و رفتارها و انطباق آن با معیارها برای رسیدن به هدف. خودتنظیمی هیجانی شامل فرایندهایی است که از آن طریق مردم هیجانات خود را و نیز چگونگی و ابراز آن‌ها را تحت تأثیر قرار می دهند (هافمن و کاشدان،2010؛ فارنزویی، 2000؛ به نقل از گلیان، پژوهی‌نیا و رضازاده، 1392). این توانمندی یا ویژگی نقش قابل توجهی در بهزیستی و سلامت روانی دارد و لازم است به خوبی شناسایی شود و عوامل و پیامدهای آن مورد بررسی قرار گیرد. هافمن و کاشدان  و نیز دیویدسون سبک‌های عاطفی را به جای روش‌های تنظیم هیجانی به کار بردند. آن‌ها سبک‌های عاطفی را به سبک‌های پنهان کاری[12]، سازگاری[13] و تحمل[14] طبقه بندی کردند. ویژگی‌های سبک پنهان کاری شامل بازداری و دیگر راهبردهای معطوف به مخفی کردن یا اجتناب از هیجانات بعد از ظهور آن‌هاست. سبک سازگاری به معرفی افرادی می پردازد که قادرند در حل مسائل سازشی اطلاعات هیجانی را به‌دست آورند و به کارگیرند، و بهتر قادرند تا مطابق الزامات بافت و محیط، تجربه و ابراز هیجانی را  تعدیل و تنظیم کنند. مشکلات سازگاری اجتماعی، هیجانی و تحصیلی از جمله متغیرهایی است که احتمالاً به دلیل وجود ناتوانی‌های یادگیری در دانش‌آموزان مختل می‌شود، نتایج پژوهش‌ها حاکی از آن است که کودکان و نوجوانان دارای ناتوانی‌های یادگیری دارای مشکلاتی در مهارت های بین فردی(الاد و تروپ-گردون[15]، 2003؛ واینر[16]، 2004)، سطوح بالایی از طرد اجتماعی و تنهایی(استل، جونز،  پیرل، وان آگر، فارمر و رودگبن[17]، 2008)، مشکلات سازگاری(آل- یاگان و میکولینسر[18]، 2004؛ شارما[19]، واینر، 2004؛ آیورپاچ گروس-تسور، ماتور و شالیو[20]، 2008) می‌باشند. بالاخره سومین سبک (تحمل) ویژگی افرادی است که در پاسخ به برانگیختگی ناشی از تجربه های هیجانی راحت و غیر دفاعی واکنش نشان می‌دهند. این‌ها در مقابل فشار و پریشانی تحمل بالایی دارند.

از سویی دیگر یکی از عوامل مؤثر در گرایش افراد به مطالعه، یادگیری و موفقیت در عملکرد تحصیلی، سرمایه روان‌شناختی می‌باشد. سرمایه روان‌شناختی[21] یکی از شاخص‌های روان‌شناسی مثبت‌گرایی می‌باشد که با ویژگی‌هایی از قبیل باور فرد به توانایی‌هایش برای دستیابی به موفقیت، داشتن پشتکار در دنبال‌کردن اهداف، ایجاد اسنادهای مثبت درباره خود و تحمل‌کردن مشکلات تعریف می‌شود (لوتانز و لوتانز[22]،2004) همچنین برخوردار بودن از سرمایه روان‌شناختی افراد را قادر می‌سازد تا علاوه بر مقابله‌ی بهتر در برابر موقعیت‌های استرس‌زا،کمتر دچار تنش شده، در برابر مشکلات از توان بالایی برخوردارباشند، به‌دیدگاه روشنی در مورد خود برسند و کمتر تحت تأثیر وقایع روزانه قرار بگیرند، لذا این‌گونه افراد دارای سلامت روان‌شناختی بالاتری نیز هستند (روبینز، واترز، ساککیوپه و میلت[23]، 1998). سلیگمن معتقد است که سرمایه‌ی روان‌شناختی، جنبه‌های مثبت زندگی آدمی را در برمی‌گیرد. او معتقد است که سرمایه انسانی و اجتماعی آشکار بوده، به آسانی قابل مشاهده است و می‌توان آن را به سادگی اندازه گیری و کنترل کرد. در حالی‌که سرمایه روان‌شناختی، بیشتر بالقوه بوده، اندازه‌گیری و توسعه آن دشوار است. بنابراین سرمایه روان‌شناختی شامل درک شخص از خودش، داشتن هدف برای رسیدن به موفقیت و پایداری در برابر مشکلات تعریف می‌شود (گلد اسمیت و ووم[24]، 1997). سرمایه روان‌شناختی، سازه‌ای ترکیبی و به هم پیوسته است که چهار مؤلفه ادراکی- شناختی یعنی امید، خوش‌بینی[25]، خودکارآمدی و تاب‌آو‌ری[26] را در بر می‌گیرد. این مؤلفه‌ها در یک فرایند تعاملی و ارزشیابانه، به زندگی فرد معنا بخشیده، تلاش فرد برای تغییر موقعیت‌های فشارزا را تداوم می‌دهد(ارز و جادگ[27]، 2001) و او را برای ورود به صحنه‌ی عمل آماده نموده (جادگ و بونو[28]، 2001)، مقاومت و سرسختی وی در تحقق اهداف را تضمین می‌کند(پارکر، بالتز، یانگ و هاف[29]،2001). در این میان، امید، یک حالت انگیزش مثبت با در نظر گرفتن اهداف روشن برای زندگی است. در امید، از یک سو انگیزه خواستن به اراده برای حرکت به سوی اهداف و از طرف دیگر بررسی راه‌های مناسب برای حصول اهداف نهفته است (بایلی و اسنایدر[30]، 2007؛ کرایپل و هندرسون، 2010؛ به نقل از عیسی‌زادگان، میکائیلی و مروئی، 1393). مالبی، هانسون، پراستور و وود (2010) در یک مطالعه طولی 3 ساله به این نتیجه دست یافتند که امید به طور منحصر به فردی فراتر از هوش، شخصیت و پیشرفت‌های قبلی، توانایی پیش‌بینی پیشرفت‌های تحصیلی بعدی را دارد. همچنین خودکارآمدی، قضاوت فرد در مورد توانایی‌هایش در مورد انجام یک عمل تعریف می شود(بندورا[31]، 2008).گرین، میلر، کروسن و آکی[32](2004؛ به نقل از بختیارپور، حافظی و بهزادی، 1389)، نتایج پژوهش چانگ و سالومون[33](2010؛ به نقل از بختیارپور، حافظی و بهزادی، 1389)، نیز نشان دهنده‌ی رابطه‌ی مثبت و معنادار خودکارآمدی با عملکرد تحصیلی است. خودکارآمدی را عاملی مهم در پیش بینی عملکرد تحصیلی در حوزه‌های خاص قلمداد کردند. ولتر (2007) با توجه به این‌که دانش آموزان دچار ناتوانی‌های یادگیری اوصاف مشترک زیادی با کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و کودکان دچار پریشانی های عاطفی دارند (هالاهان و کافمن،1385) .به نظر می‌رسد باورهای خودکارآمدی پایینی داشته باشند. از سویی خوش‌بینی، به معنای داشتن انتظارات مثبت برای نتایج و پیامدهاست و این پیامدها به عنوان عوامل ثابت، کلی و درونی در نظر گرفته می‌شوند(پترسون[34]،2000). نانیس و رایت (2004) در مطالعه‌ای تأثیر واسطه‌ای خوش‌بینی را در رابطه‌ی بین توانایی و عملکرد تحصیلی مورد مطالعه قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که توانایی بالا به همراه خوش بینی موقعیتی بالا بهتر عملکرد تحصیلی را تبیین می‌کنند. در پژوهشی دیگر، راتینگ، هاینز، پری و چیپرفیلد (2007) به بررسی رابطه بین خوشبینی تحصیلی با عملکرد تحصیلی و سلامتی پرداختند. نتایج این تحقیق نشان‌داد که خوشبینی تحصیلی، عملکرد بهتر در تکالیف درسی، نمرات بالا و کاهش فرسودگی تحصیلی را پیش بینی می‌کند. تاب‌آوری نیز سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است. در واقع تاب‌آوری صرفاً مقاومت منفعل در برابر آسیب‌ها یا شرایط تهدید کننده نیست، بلکه فرد تاب‌آور، مشارکت کننده فعال و سازنده محیط پیرامونی خود است(والر[35]،2001). بازیاری و صفاری نیا (1390) در پژوهش خود نشان دادند که دانش‌آموزان مناطق غیر محروم و برخوردار از امکانات نسبت به دانش‌آموزان مناطق محروم تاب‌آوری بیشتری دارند. پژوهش ورنر(1984) نشان داد کودکان تاب‌آور خلق و خو و ویژگی‌های متفاوتی دارند و واکنش‌های مثبتی نسبت به اعضای خانواده و غریبه ها نشان می‌دهند که باعث می شود در سال های اولیه با بزرگ‌سالان روابط نزدیکی برقرار کنند. این کودکان در حل مسائل روی‌کرد فعال دارند، تجربه‌هایشان را به طور سازنده ادراک می کنند و توانایی جلب توجه مثبت دیگران را دارند.

همان‌گونه که پیشینه پژوهش نشان می‌دهد، پژوهشی که متغیر سرمایه‌ی روان‌شناختی و سبک‌های عاطفی را به طور خاص مورد بررسی قرار داده باشد بسیار نادر می باشد. شیوع بالای ناتوانی‌های یادگیری در دانش‌آموزان، نقش سرمایه روان‌شناختی و سبک‌های عاطفی در عمکرد تحصیلی، پر کردن خلأ پژوهشی موجود در مورد این دو متغیر در دو گروه دانش آموزان عادی و مبتلا به ناتوانی‌های یادگیری از ضرورت های مهم این مطالعه می باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه سرمایه روان‌شناختی و سبک های عاطفی در دانش آموزان پسر با و بدون ناتوان یادگیری است.

روش

این پژوهش، عل‍ّی- مقایسه‌ای و از نوع مقطعی- مقایسه‌ای است. وجود و عدم وجود ناتوانی‌های یادگیری متغیر مستقل و سرمایه روان‌شناختی و سبک های عاطفی متغیر های وابسته مطالعه محسوب می شوند.

جامعه، نمونه  و روش نمونه گیری: جامعه‌ی آماری پژوهش حاضر کلیه‌ی دانش آموزان پسر راهنمایی شهر تبریز در سال92-93 می‌باشند. نمونه‌ی پژوهش به‌حجم 60 نفر (30 دانش‌آموز عادی و 30 دانش آموز ناتوان یادگیری) با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی چند مرحله‌ای انتخاب شد. به این طریق که ابتدا تمام دانش‌آموزانی که دچار ناتوان‌های یادگیری بودند در مدارس کودکان استثنایی شناسایی شدند و سپس از میان آنها 30 دانش‌آموز پسر مبتلا به ناتوانی‌های یادگیری به صورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند.همچنین 30 دانش آموز به شیوه همتاسازی بر اساس سن،رتبه تولد و تحصیلات والدین انتخاب شدند. در پژوهش حاضر جهت جمع آوری داده ها از ابزارهای زیر استفاده شد:

پرسش‌نامه‌ی سرمایه‌ی روان‌شناختی لوتانز(PCQ): برای سنجش سرمایه‌ی روان‌شناختی به کار می‏رود (لوتانز،2007). این  پرسش‌نامه شامل 24 سؤال و 4 خرده مقیاس امیدواری، تاب آوری، خوشبینی و خودکارآمدی است که در آن، هرخرده مقیاس شامل 6 گویه است و آزمودنی به هر گویه درمقیاس 6 درجه ای) کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم( لیکرت پاسخ می‌دهد. سؤالات 1 تا 6 مربوط به خرده مقیاس خودکارآمدی، سؤالات 7 تا 12 مربوط به خرده مقیاس امیدواری، سؤالات 13 تا 18 مربوط به خرده مقیاس تاب آوری و سؤالات مربوط 19 تا 24 مربوط به خرده مقیاس خوشبینی می باشد. برای به‌دست آوردن نمره سرمایه روانی، ابتدا نمره هر خرده مقیاس به صورت جداگانه به دست آمد و سپس مجموع آنها به عنوان نمره کل سرمایه روان‌شناختی محسوب شد. نسبت کای دو این آزمون برابر با 6/24 است و آماره‌ها RMSEA, CFI در این مدل به ترتیب  97/0 و 08/0 هستند(لوتانز و آولیو،2007). همچنین در پژوهش حاضر میزان پایایی این پرسش‌نامه بر اساس آلفای کرونباخ 85/0به دست آمد.

پرسش‌نامه سبک‌های عاطفی هافمن و کاشدان: شامل 20 سوال بود که پاسخ‌گویی به آن‌ها بر اساس طیف لیکرت 5 درجه‌ای از طیف بی نهایت در مورد من درست است تا اصلا در مورد من درست نیست را شامل می شود(هافمن و کاشدان،2010). پرسش‌نامه مزبور پس از ترجمه و ترجمه مجدد، از نظر روایی محتوایی در اختیار متخصصان روان‌شناسی مربوطه قرار گرفت و روایی محتوایی آن تایید شد. پرسش‌نامه دارای سه مؤلفه یا خرده مقیاس پنهان کاری، سازش کاری و تحمل است که به ترتیب 8، 7 و 5 سوال دارند. پس از جمع آوری داده ها، برای احراز روایی سازه، از تحلیل عاملی استفاده شد. پایایی آلفای کرانباخ خرده مقیاس های پنهان کاری، سازش کاری و تحمل به ترتیب 70/0، 75/0 و 50/0 و پایایی کل برابر 81/0 به دست آمد. در مجموع شاخص های روایی و پایایی رضایت بخش بود.

روش اجرا: پس از هماهنگی با سازمان آموزش و پرورش شهرستان تبریز، ابتدا دانش آموزان مبتلا به ناتوانی‌های یادگیری بر اساس ملاک‌های تجدید نظر شده چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی شناسایی شدند. سپس برای تمام دانش‌آموزان پرسش‌نامه سرمایه روان‌شناختی و سبک های عاطفی به صورت گروهی در محل تحصیل ارائه و از آنها خواسته شد که به دقت سؤالات را بخوانند و پاسخ های  مورد نظر را متناسب با ویژگی‌های خود انتخاب نمایند و سؤالی را تا حد امکان بی جواب نگذارند. برای تجزیه و تحلیل داده‌های جمع‌آوری شده از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است؛ به طوری که برای توصیف داده های جمع‌آوری شده از جداول میانگین و انحراف استاندار و در بعد استنباطی از روش تحلیل واریانس چند متغیره(MANOVA) استفاده شد.جهت تحلیل موارد ذکر شده از نرم افزار SPSS17 استفاده شد.

نتایج

مشخصه‌های آماری آزمودنی‌ها بر حسب نمره‌های سرمایه روان‌شناختی و سبک‌های عاطفی و زیر مقیاس های آنها به تفکیک در مورد دانش‌آموزان با و بدون ناتوانی‌های یادگیری در جدول 1 ارائه شده است. همان‌طورکه در جدول 1 مشاهده می‌شود در دانش‌آموزان مبتلا به ناتوانی‌های یادگیری میانگین (و انحراف معیار) نمرات سرمایه روان‌شناختی56/72 و (20/16) و زیر مقیاس‌های آن: خودکارآمدی 43/ 16(و55/5)، امیدواری 70/18 (و91/5)، تاب‌آوری33/18 (و78/4)، خوشبینی10/ 19(و30/5) و سبک‌های عاطفی76/59 (و33/14) و زیر مقیاس‌های آن: پنهان کاری63/23(و46/6)، سازگاری 56/21(و01/5) و تحمل56/14(و12/4) می باشد.

همچنین در دانش‌آموزان عادی میانگین (و انحراف معیار) نمرات سرمایه‌ی روان‌شناختی 73/123 (و24/19) و زیر مقیاس‌های آن خودکارآمدی 36/32 (و68/4)، امیدواری 96/31 (و68/5)، تاب‌آوری33/ 28(و88/7)، خوشبینی26/31 (و 16/5) و سبک‌های عاطفی 76/76 (و87/17) و زیر مقیاس‌های آن: پنهان کاری63/30(59/7)، سازگاری27(و02/7) و تحمل13/19 (و84/4) می باشد. بنابراین میانگین سرمایه‌ی روان‌شناختی و سبک‌های عاطفی دانش‌آموزان عادی در مقایسه با دانش آموزان مبتلا به ناتوانی‌های یادگیری بالاتر است.


جدول 1. میانگین و انحراف معیار نمره‌های سرمایه روان‌شناختی، سبک‌های عاطفی و مولفه های آن

متغیر وابسته

دانس‌آموزان مبتلا به ناتوانی‌ یادگیری

دانش‌آموزان عادی

M

SD

M

SD

سرمایه‌ی‌روان‌شناختی

56/72

20/16

73/123

24/19

خودکارآمدی

63/16

55/5

36/32

68/4

امیدواری

70/18

91/5

96/31

68/5

تاب‌آوری

33/18

78/4

33/28

88/7

خوشبینی

10/19

30/5

26/31

16/5

سبک‌های عاطفی

76/59

33/14

76/76

87/17

پنهان‌کاری

63/23

46/6

63/30

59/7

سازگاری

56/21

01/5

27

02/7

تحمل

56/14

12/4

13/19

84/4

 

جدول2. نتایج آزمون معناداری MANOVA برای اثر اصلی متغیر گروه متغییرهای وابسته

متغیر

آزمون

ارزش

F

Df

P

گروه

اثر پیلایی

69/0

393/63

2

000/0

لامبدای ویکلز

310/0

393/63

2

000/0

اثر هتلینگ

224/2

393/63

2

000/0

بزرگ‌ترین ریشه روی

224/2

393/63

2

000/0

 

همان طور که در جدول 2مشاهده می‌شود، نتایج آزمون لامبدای ویلکز نشاد داد که اثر گروه بر ترکیب مؤلفه‌های سرمایه‌ی روان‌شناختی و سبک‌های عاطفی متغیرهای وابسته معنادار است (001/0>P)، 393/63=F و310/0=لامبدای ویلکز). به عبارت دیگر، بین دانش‌آموزان عادی و دانش‌آموزان دارای ناتوان یادگیری حداقل در یکی از متغیرهای وابسته تفاوت معنادار وجود دارد. قبل از استفاده از آزمون پارامتریک تحلیل واریانس چند متغیری جهت رعایت فرض های آن، از آزمون باکس و لوین استفاده شد. براساس آزمون باکس که برای هیچ یک از متغیرها معنادار نبوده است، شرط همگنی ماتریس‌های واریانس/کوواریانس به درستی رعایت شده است(42/0=P، 74/2=F و 54/8=BOX). براساس آزمون لوین و عدم معناداری آن برای همه متغیرها، شرط برابری واریانس‌های بین گروهی رعایت شده است. بنابراین آزمون تحلیل واریانس چند متغیری قابل اجرا است.

جدول3. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری روی میانگین،سرمایه روان‌شناختی، سبک‌های عاطفی و زیر مقیاس‌های آن در دانش‌آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری و دانش آموزان عادی

متغیر وابسته

SS

df

MS

F

P

سرمایه‌ی‌روان‌شناختی

417/392

1

417/392

076/124

000/0

خودکارآمدی

067/380

1

067/380

138/144

000/0

امیدواری

067/2640

1

067/2640

394/78

000/0

تاب‌آوری

600/1440

1

600/1440

908/33

000/0

خوشبینی

470/2220

1

470/2220

967/80

000/0

سبک‌های عاطفی

4335

1

4335

517/16

000/0

پنهان‌کاری

735

1

735

772/14

000/0

سازگاری

817/442

1

817/442

883/11

000/0

تحمل

817/312

1

817/312

470/15

000/0

 

همان‌طور که در جدول 3 مشاهده می‌شود، نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که میانگین نمرات سرمایه‌ی روان‌شناختی با (078/124=F)، خودکارآمدی(138/144=F)، امیدواری (394/78=F)، تاب‌آوری(908/33=F)، خوشبینی(967/80=F) و سبک‌های عاطفی (517/16=F)، پنهان‌کاری (772/14=F)، سازگاری (883/11=F)، تحمل (470/15=F) به طور معناداری در دانش‌آموزان عادی نسبت به دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری بیشتر است(001/0=P).


بحث و نتیجه‌گیری

هدف پژوهش حاضر مقایسه‌ی سرمایه‌ی روان‌شناختی و سبک‌های عاطفی در دانش آموزان پسر با و بدون ناتوانی یادگیری بود. نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه از دانش آموزان در سرمایه‌ی روان‌شناختی و سبک‌های عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنی که دانش‌آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری در مقایسه با دانش‌آموزان عادی از سرمایه روان‌شناختی کمتری برخوردارند و نمرات پایینی نسبت به دانش‌آموزان عادی در سبک‌های عاطفی کسب کرده‌اند. همان‌طور که نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد میانگین نمرات سرمایه روان‌شناختی (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری، خوشبینی) به طور معناداری در دانش‌آموزان عادی نسبت به دانش‌آموزان دارای ناتوانی یادگیری بیشتر است (001/0=P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که دانش‌آموزان ناتوانی یادگیری در خرده مقیاس خودکار آمدی نمرات پایین تری نسبت به دانش‌آموزان عادی کسب کرده‌اند. این یافته‌ها با نتایج پژوهش‌های لطیفی و همکاران (1388)، ولترز،گرین، میلر، کروسن و آکی(2004؛ به نقل از بختیارپور، حافظی و بهزادی، 1389)، پنتریچ و دی گروت (1990)، چانگ و سالومون(2010؛ به نقل از بختیارپور، حافظی و بهزادی، 1389)، پاجارس و شانک (2001) و مولتن، بروان و لنت، شانک(1991؛ به نقل از زینلی پور، زارعی و زندی نیا، 1388) ، تاکمن و سکتن1990؛ به نقل از زینلی پور، زارعی و زندی نیا،1388)، سانا و پاسیجر (1994؛ به نقل از کرامتی و شهرآرایی، 1383) همسو است.

با توجه به این‌که خودکارآمدی به توان فرد در رویارویی با مسائل برای رسیدن به اهداف و موفقیت او اشاره دارد و بیش‌تر از این‌که تحت تأثیر ویژگی‌های هوش و توان یادگیری دانش‌آموز باشد، تحت تأثیر ویژگی‌های شخصیتی از جمله: باور داشتن خود، تلاشگر بودن و تسلیم نشدن قرار دارد و این عوامل حتی در برخی از دانش‌آموزان بیش‌تر از توان یادگیری موجب پیشرفت و موفقیت تحصیلی می‌شود (بهرامی، 1386؛ به نقل از پورجعفردوست، 1386) و از آنجا که دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری اغلب در رویارویی با مسائل و رسیدن به اهداف با شکست مواجه می‌شوند، در مقابل شکست تسلیم می شوند و سطح تلاش خود را نیز کاهش می‌دهند. در نتیجه سطح خودکارآمدی نیز در آن‌ها کاهش می‌یابد. در این زمینه، افزایش سطح خودکارآمدی در دانش‌آموزان مبتلا به ناتوانی‌های یادگیری می‌تواند نتیجه بخش باشد.

نتایج نشان داد که میانگین نمرات امیدواری دانش‌آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری در مقایسه با دانش‌آموزان عادی پایین‌تر می‌باشد(001/0=P). در امیدواری، شخص نیروهای خلاقه‌ی خویش را در راه بهبود چگونگی زندگی اش به کار برد. امید بخش ذهنی و اعتماد، بخش رفتاری است و باید با این اندیشه آغاز کرد که همه‌چیز چاره‌پذیر است. این یافته با نتایج پژوهشی سندر و همکاران (2002)، پراتور و ووود(2010)، ابراهیمی، صباغیان و ابوالقاسمی(2011) همسو است. نتایج تحقیق جکسون و همکاران(2007) نشان داد که امید با عمکرد تحصیلی همبستگی دارد. همچنین نتایج تحقیق خلجی(1386) نشان داد که بین میزان امید و موفقیت تحصیلی دانش آموزان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.

نتایج نشان داد میانگین نمرات تاب‌آوری دانش‌آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری نسبت به دانش‌آموزان عادی پایین است. این یافته همسو با یافته‌های پژوهش آنتونوسکی[36](1987) و لازاروس[37] (2004)  است که کاهش میزان تاب آوری در برابر رویدادهای  زندگی را در فرد، با نوعی احساس فشار روانی، اضطراب و یا افسردگی همراه دانسته‌اند و همسو با یافته‌های باسو[38] (2004) و هامارات و تامبستون، استیل و ماتچینی[39](2001) است که ناخرسندی درباره زندگی را به دنبال این احساس‌ها در فرد گزارش کرده‌اند. بئن و اتون(2001) معتقدند تاب‌آوری به عنوان یک عامل محافظت کننده بر نحوه‌ی مواجهه‌ی دانشجویان با چالش های تحصیلی، فقدان آمادگی و سایر تجارب آسیب‌زا تأثیر می‌گذارد.

همچنین نتایج نشان داد میانگین نمرات خوش‌بینی دانش‌آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری نسبت به دانش‌آموزان عادی پایین است. این یافته‌ها با نتایج مطالعات (نانس و رایت، 2004) و (راتین و همکاران، 2007) مبنی بر رابطه‌ی بین خوش‌بینی و موفقیت تحصیلی همسو است. به این معنی که درگیری و مشارکت فعال در فعالیت‌های تحصیلی و کنار آمدن با چالش‌ها و موانع تحصیلی مستلزم باورهای خوش بینانه واقع گرایانه است. خوش بینی از جمله عوامل هیجانی است که در بهزیستی روان‌شناختی مؤثر است. چرا که سیستم دفاعی و حفاظتی بدن را تقویت نموده و افراد خوشبین رویدادهای مثبت زندگی را به توانمندی‌ها و تلاش‌های خودشان نسبت و کنترل بالایی بر رخدادهای زندگی دارند و از طرفی رویدادهای منفی را به عوامل بیرونی و گذار نسبت و این عوامل باعث می‌شود که خوشبینی یکی از پیش‌بینی کننده‌های بهزیستی روان‌شناختی تلقی شود.

همچنین نتایج نشان داد سبک های عاطفی و خرده مقیاس های آن نیز(پنهان کاری، سازگاری، تحمل) نیز در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری در مقایسه با دانش آموزان عادی پایین تر است. در خرده مقیاس سازگاری دانش‌آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری به مراتب نمرات پایین تری  از دانش‌آموزان عادی کسب‌کردند، بدین معنی که دانش‌آموزان مبتلابه ناتوانی یادگیری مشکلات سازگاری بیشتر نسبت به دانش‌آموزان عادی دارند. این یافته با نتایج پژوهش(آل- یاگان و میکولینسر[40]، 2004؛ شارما[41]، واینر،2004؛ آیورپاچ گروس-تسور، ماتور و شالیو[42]، 2008) مبنی بر  بررسی سازگاری دانش‌آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری همسو می باشد. همچنین نتایج نشان داد دانش‌آموزان دارای ناتوانی یادگیری در خرده مقیاس پنهان کاری و تحمل نمرات پایین تری نسبت به دانش‌آموزان عادی به‌دست آوردند. کارشکی(1392) در پژوهش خود نشان داد که پنهان کاری و سازگاری هیجانات با پرخاشگری رابطه‌ی منفی، اما تحمل هیجانات با پرخاشگری رابطه ندارد. آیزنبرگ[43] و همکاران(1994) نیز نشان دادند که کودکان با کنترل هیجانی خوب قادرند تا به علائم خشم توجه نکنند و روش های کلامی غیر خصمانه ای را به کار بگیرند.

این پژوهش درباره دانش‌آموزان شهر تبریز انجام شده است و نمونه‌ی مورد بررسی دانش‌آ‌موزان پسر مقطع تحصیلی راهنمایی می‌باشد که به‌همین دلیل قابلیت تعمیم نتایج آن محدود می‌باشد. پیشنهاد می‌شود پژوهش‌هایی درباره‌ی مقایسه این متغیرها در دانش‌آموزان دارای ناتوانی یادگیری و عادی در مقاطع تحصیلی ابتدایی و دبیرستان انجام شود. پیشنهاد می‌شود پژوهش‌هایی در مورد مقایسه این متغیرها در دانش‌آموزان دارای ناتوانی یادگیری و سایر کودکان استثنایی در مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی انجام شود. همچنین، با توجه به شیوع بالای ناتوانی‌های یادگیری در جامعه، نتایج این گونه پژوهش‌ها، باید در اختیار مراکز و سازمان‌های مختلف مربوط قرارگیرد تا آ‌ن‌ها بتوانند براساس یافته‌های تحقیق، برنامه‌ریزی مناسبی داشته باشند. بنابراین، نتایج این پژوهش تلویحات مهمی در زمینه آموزش و ارتقای بهداشت روانی دانش‌آموزان استثنایی دارد.



[1] .Heiman & Berger

[2] .Silver, Ruff, Iverson, Barth, Broshk & Wechsler

[3] .Sideridis, Morgan, Botsas, Padeliadu & Fucks

[4]. Wong

[5] .Meyer

[6] .Hofmann

[7] .Kashdan

[8] .emotional self-regulation

[9] .evolutionarily adaptive

[10] . Fulk, Brigham & Lohman

[11] . Ridder & Wit

[12] . concealing

[13].  adjusting

[14] . tolerating

[15] . Ladd & Troop-Gordon

[16] . Wiener

[17] . Estell, Jones, Pearl, Van Acker, Famer & Rodkin

[18] . Al-Yagon & Mikulincer

[19] . Sharma

[20] . Auerbach, Gross-Tsur, Manor & Shalev

[21] . Psychological Capital

[22]. Luthans & Luthans

[23] . Robbins, Millet, Caccioppe & Waters

[24] . Goldsmith& Veum

[25] .optimism

[26] .resilliency

[27] .Erez & Judge

[28] .Judge & Bono

[29]. Parker, Baltes, Young, Huff, Altmann, Lacost  &Roberts .

[30] .Baily  &Snyder

[31]. Bandura

[32] .Greene, Miller, Crowson & Akey

[33] .Chang & Solomon

[34] . Peterson

[35] . Waller

[36] .Antonovsky

[37] .Lazarus

[38] .Basu

[39]. Hamarat,Thompson, Zabrucky, Steele & Matheny

[40]. Al-Yagon & Mikulincer

[41] .Sharma

[42] .Auerbach, Gross-Tsur, Manor & Shalev

[43] . Eisnberg

انجمن روان‌شناسی آمریکا (2000). متن تجدیدنظر شده چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی. ترجمه: هامایاک آودیس یانس و محمد رضا نیکخواه (1388)، چاپ اول، تهران: نشر سخن.
باباپورخیرالدین، جلیل و صبحی قراملکی، ناصر(1380). اختلال یادگیری رویکرد تشخیصی و درمانی. تهران: سروش.
بگیان‌لوله‌مرز، محمدجواد؛ پژوهی‌نیا، شیما و رضازاده، بابک (1392). اثربخشی آموزش گروهی همدلی بر بهبود روابط بین شخصی و خودتنظیمی عاطفی دانش‌آموزان دارای نشانه‌های ADHD. روان‌شناسی مدرسه، 2(2)، 28-6.
زرگر، یدالله؛ محمدی بهرام آبادی، راضیه و بساک نژاد، سودابه(1391). بررسی فرایندهای خانواده به عنوان پیش‌بینی‌های مشکلات رفتاری در دانش آموزان پایه ی دوم دبیرستان های شهر یاسوج. مجله‌ی روان‌شناسی مدرسه، 1 (2)،103- 77.
صفاری‌نیا، مجید و بازیاری میمند، مهتاب (1390). مقایسه‌ی تاب‌آوری هیجانی و اجتماعی در دانش آموزان مناطق محروم با غیر محروم. اندیشه های نوین تربیتی، 5 ( 29)، 124- 107.
عیسی‌زادگان، علی؛ میکائیلی‌منیع، فرزانه و مروئی‌میلانی، فیروز (1393). رابطه‌ی بین امید، خوش‌بینی و معنای تحصیل با عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان دوره‌ی پیش‌دانشگاهی. روان‌شناسی مدرسه، 3(2)، 152-137.
کارشکی، حسین(1392).ارزیابی ساختار عاملی مقیاس سبک های عاطفی در دانشجویان. مجله‌ی تحقیقات علوم رفتاری. 11(3)، 195-185.
گورمن، جین .چنگ (2000). اختلالات هیجانی و ناتوانی‌های یادگیری در کلاس‌های ابتدایی. ترجمه‌ی محمد نریمانی و ناصر نورانی دگر ماندرق(1380). اردبیل: انتشارات نیک آموز.
میلانی فر، بهروز(1384). روان شناسی کودک ونوجوان استثنایی. تهران: نشر قومس.
هالاهان، دانیل؛ پی، لوید، جان؛ کافمن، جیمز؛ ویس، مارگارت و مارتینز، الیزابت (2005). اختلا‌ل‌های یادگیری: مبانی، ویژگی‌ها و تدریس مؤثر، ترجمه‌ی حمید علیزاده (1390). تهران: انتشارات ارسباران.
Al-Yagon, M., & Mikulincer, M. (2004). Patterns of close relationships and socioemotional and academic adjustment among school-age children with learning disability. Learning Disabilities Research & Practice, 19(4), 12–19.
Antonovsky, A. (1987). Unraveling the mystery of health. San Francisco: Jossey-Bass. Ann I. Alriksson-Schmidt, MA, MSPH, Jan Wallander, PhD and Fred Biasini, Quality of Life and Resilience in Adolescents with a Mobility Disability Journal of Psychology, 32(3), 370-379.
Baily, T. C., Snyder, C. R., Satisfaction with life and hope: a look at age and marital status. Psychol Rec 2007, 57(2), 233-240.
Bandura, A. )2008( An agentic perspective on positive psychology. In Lopez SJ, ed. Positive psycjology: Exploring the best in people. Westport, CT: Greenwood Publishing Co,pany; 167-196.
Basu, D. (2004). Quality-of-life issues in mental health care: Past, present, future. German Journal of Psy-chiatry, 7, 35-43.
Bean, J. & Eaton, S. B. (2001). The Psychology underlying successful retention practices. Journal of Colleg Student Retention, 1, 73-89.
Chang, B. G. & Solomon, J. (2010). Stereotype threat test Anxiety and specific self-efficacy as predictors of promothion Exam performance. Group & Organization management, 35, 77-107
Day, l., Hanson, K., Maltby,  J., Proctor, C. & Wood,  A. (2010). Hope uniquely predicts objective academic achievement above intelligence, personality, and  previous  academic  achievement. Journal of  Research in Personality, 44, 550-553
Ebrahimi, N., Sabaghian, Z. & Abolghasemi, M. (2011). Investigating  relationship of hope and academic success of college students, Quartery Journal of  Research  and  Planing in Higher Education, 17(2), 1-16.
Eisenberg, N., Fabes, R. A., Nyman, M., Bernzweig, J. & Pinuelas, A. )1994(. The relations of emotionality and regulation to children's anger-related reactions. Child Dev, 65(1), 109-28.
Erez A, Judge T)2001(. Relationship of core selfevaluations to Goal Setting, Motivation, and Performance. J Appl Psychol, 86(6),1270-1279.
Estell, D. B., Jones, M. H., Pearl, R. A., Van Acker, R., Farmer, T.W., & Rodkin, P. R. (2008). Peer groups, popularity, and social preference: Trajectories of socialfunctioning among students with and without learning disabilities. Journal of Learning Disabilities, 41(19), 5–14
Fulk, B.M., Brigham, F.J., & Lohman, D.A. (1998). Motivation and self-regulation: A comparison of students with learning and behavior problems. Remedial and Special Education, 19, 300–309.
Greene, B. A., Miller, R. B., Crowson, M., & Akey, K. L. (2004). Predicting high school studentscoginitve engagement and contemporary Educational Psychology, 29(4), 462-482.
Goldsmith A, Veum J, Darity W. )1997.(Unemployment, joblessness, psychological wellbeing and self-esteem: Theory and evidence. J Socio Econ, 26, 133-158.
Hamarat, E., Thompson, D., Zabrucky, K. M., Steele, D.,& Matheny, K. B. (2001). Perceived stress and coping resource: Availability as predictors of life satisfaction in young, middle-aged, and older adults. ExperimentalAging Research, 27, 181-196.
Heiman, T. Berger, B. (2007). Parents of children with Asperger syndrome or with learning disabilities: Family environment and social support. Research in  Developmenta  Disabilities, 29(6), 289–300.
Hofmann SG, Kashdan TB.) 2010( .The affective style questionnaire: Development and  psychometric   properties. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment; 32(2): 255-63.
Judge T, Bono J. )2001).Relationship of core selfevaluations traits – self-esteem, generalize selfefficacy, locus of control, and emotional stability – With job satisfaction and job performance: Ameta-analysis. Journal of  Applied  Psychology, 86, 80-92.
Ladd, G. W., & Troop-Gordon, W. (2003). The role of chronic peer difficulties in theDevelopment of children’s psychological adjustment problems. Child Development, 74(3), 1344 –1367
Lazarus, A. (2004). Relationships among indicators of child and family resilience and adjustment following the.
Luthans, F., & Youssef, C. M. (2004). Human, social, and now positive psychological capital management: Investing in people for competitive advantage. Organizational Dynamics,. 33, (2), 143.160
Meyer, A. (1983). Origins and prevention of emotional disorder among learningdisabled children.Topics in Learning disabilities, 3, 59-70
Nonis, S. A., & Wright, D. (2004). Moderating effects of  achievement striving and situtional optimism on the relationship between ability and  performance outcomes of colleg students. Research in Higher Education,44, 327-346
Parker, C., Baltes, B., Young, S., Huff, J., Altmann, R., Lacost, H. & Roberts, J. (2001). Relationships between psychological climate perceptions and work outcomes: a meta-analytic review. J. Organ Behav, 24, 389-416.
Peterson C. (2000). The future of optimism. Am Psychol, 55, 44-55.
Ridder D, Wit J. (2006).Self-regulation in health behavior: Concepts, Theories and central issues. In: Ridder D, Wit J, editors. Self-regulation in health behavior. New Jersey, NJ: John Wiley & Sons;. p. 1-23.
Robbins S, Millet B, Caccioppe R, Waters-Marsh T. (1998).Organisational behaviour, 2ndEdn. Australia: Prentice Hall.
Seligman ME, Csikszentmihalyi M. Positive psychology: An introduction. Am Psychol 2000; 55:5–14.
Sideridis, G. D., Morgan, P., Botsas, G., Padeliadu, S., & Fuchs, D. (2006). Prediction of students with LD based on metacognition, motivation, emotions and psychopathology: A ROC analysis. Journal of Learning Disabilities, 39(2), 215 -229.
Silver, H. Ruff, M. Iverson, L. Barth, T. Broshek, K. & Wechsler, D. (1991). Manual for the Wechsler Intelligence Scale for Children—Third edition. San Antonio, TX: Psychological  Corporation.
Werner, E. E. (1984). Resilient children. Young Children, 40, 68– 72.
Waller MA. (2001). Resilience in ecosystemic context: Evolution of the concept. Am J Orthopsychiatry, 71, 290-297.