نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی
2 کارشناس ارشد روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل
3 استادیار روانپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The purpose of the present study was to study the relationship between attachment styles and quality of life with psychological well-being in adolescents with learning disabilities. Using a simple random sampling method, a study sample of 40 third grade guidance school students with learning disability (20 girls, 20 boys) was selected from schools of1st and 2nd districts of Ardabil. Data were collected usingthe Shaver and Hazen attachment questionnaires, psychological well- being questionnaire, Ryff questionnaire and SF-36 quality of life scale. Data were analyzed using the Correlations Pearson and ANOVA Regression. The results showed students with learning disabilities with securely attachment have higher levels of psychological well-being and students with insecurely attachment (avoidant, ambivalent) have low levels of psychological well-being. Findings of the present study reported thatlevels of psychological well-being in students with learning disabilities were low. Thus the importance of planning for improving the psychological well-being in students with learning disabilities is emphasized.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
ناتوانیهای یادگیری نمایانگر یکی از بزرگترین و شاید جنجال برانگیزترین مقولههای آموزش و پرورش است. این اختلال بهعنوان یک مشکل عصبشناختی در نظرگرفته شده است که با مشکلات جدی در توانایی خواندن، نوشتن و ریاضیات همراه بوده و با توانایی ذهنی مورد انتظار در فرد همخوانی ندارد. مبتلایان به ناتوانیهای یادگیری که طبق تخمینهای جهانی حدود 8 درصد از دانشآموزان و غالباً پسران را تشکیل میدهند، معمولاً پیش از ورود به مدرسه شناخته نمیشوند؛ زیرا این ناتوانیها در مدرسه ظهور مییابند. افراد مبتلا، دارای توزیع هوش بههنجار بوده اما در هجیکردن، حساب و خواندن دارای مشکلاتی هستند (هیمیان و برگر[1]، 2008). در صورت ارزیابی سطحی و نامناسب ممکن است ناتوانیهای یادگیری بر عملکرد فرد تأثیر بسیار نامطلوبی گذاشته و باعث ایجاد نقایص عملکردی در بسیاری از حیطههای زندگی فرد(سیلور، روف، لیورسون، بارت، بورشک و وکسلر[2]، 1991)، از قبیل تأثیر نامطلوب بر روابط اجتماعی، نقص در پردازش اطلاعات اجتماعی، کجفهمی رفتار دیگران(بائو مینگر و کیمهی/ کایند[3]، 2008)، مهارتهای بین فردی ضعیف، سطوح بالای طرد اجتماعی و تنهایی شود(استیل، جونز، پارل، وان آکر، فارمرورودکین[4]، 2008)، مشکلات سازگاری از هردو نوع درونی-بیرونی (آوربچ، گراس، تیسر، مانور و شالوو[5]، 2008)، سطح بالایی از مشکلات اجتماعی– هیجانی(سیدریدیس[6]، 2007؛ کلاسن ولینچ[7]، 2007) و یا فعالیتهای روزانه فرد ممکن است بهدلیل عواملی نظیر حافظهی مختل، توانایی استدلال ضعیف یا توانایی حل مسئله پایین تحت تأثیر قرار گیرد (سیلور، روف، ایورسون، بارت، بروشیک، بوش، کوفلر و رینولدز، 2008). همچنین ناتوانیهای یادگیری با تنظیم افکار و هیجانات منفی شامل ترس، شرم، حساسیت عاطفی بالا، مشکل در تغییر و همچنین مشکلات خودتنظیمی پردازش حسی در ارتباط است (سیمون[8]، 2009).
بنابراین افراد مبتلا به دلیل اثرات مذکور این اختلال در سطح پایینتری از توانمندیهای بالقوهی خود قرار میگیرند، همچنین سطح پایینتری از بهزیستی روانشناختی را دارند،که در صورت عدم اختلال، اگر این توانمندیها از حالت بالقوه بهصورت بالفعل درمیآمد، سطح زندگی این افراد در سطح کیفی بالاتری قرار میگرفت. بهزیستی روانشناختی به معنی قابلیت یافتن تمام استعدادهای فرد است و6 مؤلفه را دربرمیگیرد: خودمختاری، رشدشخصی، روابط مثبت با دیگران، هدفمندی، پذیرش خود و تسلط بر محیط(احدی، ستوده و حبیبی، 1391؛ موحدی، باباپور و موحدی، 1393). که این مؤلفهها در افراد مبتلابه ناتوانیهای یادگیری، آنطور که باید رشد نمییابد (راغب، 1386).
اما این اختلال نه یک اختلال یادگیری واقعی است و نه به وسیله یک اختلال هیجانی به وجود میآید (سیلور و همکاران، 1991). بلکه علل و عوامل زیادی میتواند عامل ناتوانی یادگیری باشد. مطالعات مختلف سهعامل: خصوصیات کودکان، جنبههای خانوادگی و محیط اجتماعی را بهعنوان عوامل اصلی و تأثیرگذار در شکل گیری اختلالات کودکان نشان دادهاند(هیمن و برگر، 2008).
مشکلات فراگیر رشدی، توجه و تمرکز، یادگیری و رشد شناختی میراث تجربهی اولیهی روابط بین فردی و تجربه تنهایی و احساس غم در کودکی میباشد (مولی و استیون[9]، 2012؛ گلنی و کیرز[10]، 2012). چگونگی رابطهی کودک با والدین یا مراقب اصلی، از مهمترین عوامل تعیین کننده شخصیت وی در بزرگسالی است. بالبی در تأکید بر اهمیت ارتباط مادر و کودک معتقد است که برای سلامتروانی و رشد هیجانی و عاطفی مطلوب کودک، تجربه یک ارتباط صمیمی و مداوم و رضایتبخش با مادر یا جانشین دائم او ضروری است. به عقیدهی او بسیاری از اشکال روان آزردگی، اختلالهای شخصیتی، ناتوانیهای ارتباطی و هیجانی حاصل محرومیت کودک از مراقبت مادرانه و یا عدم ثبات دلبستگی با چهرهی دلبستگی است (خانجانی، 1384).
کسانی که در دوران کودکی دلبستگی مطمئن دارند، بعداً دارای اعتماد به نفس مناسب، رابطهی عاطفی قوی وقابلیت خود-بیانگری خواهند بود.
پژوهشگران اهمیت کنش سازمانی سیستم دلبستگی را در یکپارچه کردن مؤلفههای عاطفی، انگیزشی، شناختی و رفتاری مورد تأکید قرار دادهاند.
نتایج پژوهشهای کاسیدی و شیور(1999) نشان میدهد که سبکهای دلبستگی از طریق تأثیر بر کیفیت روابط اجتماعی در دو جهت مثبت و منفی، با عزت نفس اجتماعی رابطه دارد و باعث افزایش یا کاهش عزت نفس اجتماعی میشوند(مویدفر، آقامحمدیان و طباطبائی، 1386). سبک دلبستگی ایمن با کیفیت روابط مثبت با دیگران، رشد فردی و سلامت روانی بالا در ارتباط است (دوگان[11]، 2010). نهایتاً افراد با دلبستگی سالم از کیفیت زندگی خوبی برخوردارند.
کیفیت زندگی از نظرکالمن، گستردگی و انبساط امید و آرزو است، که از تجارب زندگی ناشی میشود و از نظر فرانس و پاورس[12]، کیفیت زندگی، ادراک فرد از رفاه است که به نظر میرسد از رضایت یا عدمرضایت در حیطههای اصلی زندگی ناشی میشود. به عقیده تستا[13] کیفیت زندگی، ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی را دربرمیگیرد که محدود به تجارب، اعتقادات و انتظارات و ادراک فرد است. پژوهشها وجود رابطهی بین کیفیت زندگی و ابعاد سلامت، اعم از سلامت جسمی، روانی و محیطی را ثابت کردهاند(مکوندی و زمانی، 1389). نتایج پژوهشها نشان میدهد که بسیاری از حیطههای کیفیت زندگی با سلامتروان همبستگی معناداری دارد. حیطههای فیزیکی ازکیفیت زندگی با سه حیطه اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی همبستگی معناداری دارد. حیطهی سلامتروان از کیفیت زندگی با حیطهی علائم شبه جسمی از سلامت روان همبستگی معناداری دارد ودر نهایت حیطه عملکرد اجتماعی ازکیفیت زندگی با حیطه اختلال در عملکرد اجتماعی سلامت روان همبستگی معناداری را نشان میدهد (مردانی وشهرکی ، 1389). در پژوهشی دیگر بین کیفیت زندگی مبتلا یان به بیماری مزمن کبدی با سلامت جسمی و روانی آنها رابطه معناداری پیدا شد (هادی، منتظری و بهبودی، 1389). بین کیفیت زندگی و استرس شغلی نیز رابطهی معناداری وجود دارد (خورسندی، جهانی، رفیعی، فرازی، 1389؛ رحیمیان، نوری، عریضی، مولوی و فروغی، 1386؛ پارسامنش، برجعلی و منصوبیفر،1390). همچنین بین مؤلفه خودمختاری بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی دانشجویان با استعدادهای درخشان رابطهی معناداری بهدست آمد (البرزی و البرزی، 1385). در بررسی دیگری رابطه معناداری بین عزت نفس و کیفیت زندگی پیدا شد (حجتی، 1386).
براساس مطالعات در روانشناسی مثبت نگر، رضایت از زندگی، رفاه و کیفیت بالای زندگی معمولاً در افزایش بهداشت روانی و بهزیستی روانشناختی مؤثر در نظر گرفته شده است. اقدامات رفاهی، فرصتی را برای کشف شادی، سالم و موفق زیستن و حس مثبت به زندگی ارائه میکند (ویلنر[14]، 2011). باتوجه به سوابق پژوهشی ارائه شده میتوان فرض کرد که:
روش
روش تحقیق در مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی است.
جامعه، نمونه و روش نمونه گیری: جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیهی نوجوانان دختر و پسر مبتلا به ناتوانیهای یادگیری میباشد که در سالتحصیلی 91-90 در مدارس راهنمایی و دبیرستان شهرستان اردبیل مشغول به تحصیل بودهاند. تعداد نمونهی آماری در روش پژوهشی همبستگی حداقل باید 30 نفر باشد که در این پژوهش 40 نفر انتخاب شده است (20 نفر دختر و 20 نفر پسر). تعداد نمونه با اجرای پرسشنامهی ناتوانیهای یادگیری کلرادو شناسایی شدند به این صورت که پرسشنامه در مورد دانشآموزان ضعیف پایهی سوم راهنمایی مدارس توسط معلمین زبان انگلیسی، ریاضی و پرورشی تکمیل شد و دانشآموزان با نمرات پایین جدا شده مورد آزمون قرار گرفتند. اطلاعات پس از جمعآوری با استفاده از نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش عبارتاند از:
1)پرسشنامهی دلبستگی هازن و شیور AAQ)): این پرسشنامه توسط پاکدامن برروی آزمودنیهای ایرانی اعتباریابی شده است که شامل دو بخش است؛ در بخش اول بر اساس مقیاس هفت درجهای لیکرت، آزمودنی میزان تطابق خود را با سه توصیف ارائه شده (که هر یک بیانگر یک سبک دلبستگی است) مشخص میکند و در بخش دوم، نوع سبک دلبستگیاش را با توجه به همان سه توصیف تعیین مینماید. پایایی بازآزمایی پرسشنامه در پژوهشهای زیادی ثابت شده است. برای نمونه، ثبات بازآزمایی AAQ1 برابر60/0 و AAQ2 برابر 70/0 بود(فینی و نولر،1996، به نقل از پاکدامن، 1383). در پژوهشی در ایران (پاکدامن، 1383) پایایی بازآزمایی روی یک نمونهی 100 نفری، با فاصله زمانی یک ماه، تطابق AAQ1 وAAQ2 را در هر دو نوبت، بالا نشان داد. میزان آلفای کرونباخ نیز 78/0 به دست آمد. ضریب آلفای کرونباخ در نمونهی حاضر 70/0 بود که نشان دهندهی پایایی بالای این آزمون است.
2)پرسشنامهی کیفیت زندگی SF-36: این پرسشنامه شامل 36 سؤال با پاسخهای چند گزینهای است و دیدگاه فرد را نسبت به سلامتش میسنجد (نجات،1387). ترجمه و تعیین پایایی و روایی گونهی فارسی پرسشنامهی استاندارد SF-36 توسط منتظری، گشتاسبی، وحدانینیا (1384)، در شهر تهران در افراد سنین 15 سال و بالاتر انجام گرفته است. مطالعات ایشان از کفایت لازم این ابزار جهت استفاده در جامعه ایران دارد. مقیاس SF-36 دارای ابعاد هشتگانه عملکرد جسمی، ایفای نقش جسمی، درد بدنی، سلامت عمومی، سرزندگی، عملکرد اجتماعی، ایفای نقش هیجانی و سلامت روانی است، که ضرایب آلفای گزارش شده برای آنها به ترتیب 90/0، 85/0، 71/0، 65/0، 77/0، 84/0 و 77/0 بوده که نشانگر ثبات درونی خوب این ابعاد است. بررسیهای روانسنجی دیگر از قبیل روایییابی نیز(منتظری، گشتاسبی و وحدانینیا، 1384) صورت گرفته است، که حکایت از مناسب بودن این ابزار دارد. مقیاسهای گونهی فارسی SF-36 بهجز مقیاس نشاط 65/0=a، از حداقل ضرایب استاندارد پایایی در محدوده 77/0 تا 90/0 برخوردارند. آزمون تحلیل عاملی نیز دو جزء اصلی را بهدست داد که 65/0 پراکندگی میان مقیاسهای پرسشنامه را توجیه مینمود. این پرسشنامه از پایایی و روایی لازم برخوردار است.
3) مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف: این مقیاس را ریف در سال 1980 طراحی نمود. فرم اصلی دارای 120 پرسش بود، ولی در بررسی های بعدی فرم های کوتاهتر 84 سؤالی، 54 سؤالی و 18 سؤالی نیز پیشنهاد گردید. در این پژوهش بر پایهی پیشنهاد ریف به پژوهشگران، فرم 84 سؤالی آن به کار برده شد. مقیاسهای بهزیستی روانشناختی دارای شش خرده مقیاس: پذیرش، تسلط بر محیط، خود مختاری، روابط مثبت با دیگران، هدفمندی، رشد شخصی است. میکاییلی(1389) ضریب پایایی به روش بازآزمایی را مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف 82/0، خرده مقیاسهای آن به ترتیب: پذیرش خود 71/0، روابط مثبت با دیگران 77/0 خودمختاری 78/0، تسلط بر محیط 77/0، زندگی هدفمند 70/0، و رشد شخصی 78/0، گزارش نموده است که ضریب بالایی میباشد.
4) پرسشنامهی مشکلات یادگیری کلرادو: این پرسشنامه توسط (ویلکات، بوودا، ریدلی، چابیلداس، دفریس و پنینقتون[15]، 2011) تهیه شده و مشکلات یادگیری را متشکل از پنج عامل اساسی خواندن، حسابکردن، شناخت اجتماعی، اضطراب اجتماعی و عملکردهای فضایی میداند که موجب مشکلات یادگیری میشوند. این پرسشنامه که از 20 آیتم تشکیل شده است، توسط والدین دانشآموزان تکمیل میشود. پاسخ به هر عبارت در یک مقیاس لیکرت 5 درجهای از اصلاً (1) تا اهمیت (5) میباشد. اعتبار این پرسشنامه و مؤلفههای آن توسط سازندگان پرسشنامه با روشهای همسانی درونی و بازآزمایی بررسی شده و مقادیر قابل قبولی را بهدست داده است (ویلکات و همکاران،2011). روایی تفکیکی و روایی سازه پرسشنامه مذکور در حد مطلوب گزارش شده است. همچنین روایی همگرایی مؤلفههای این پرسشنامه با پرسشنامههای پیشرفت تحصیلی استاندارد به این ترتیب گزارش شده است: خواندن 64/0؛ ریاضی 44/0؛ شناخت اجتماعی 64/0؛ اضطراب اجتماعی 46/0 و فضایی 30/0 (ویلکات و همکاران، 2011). این پرسشنامه توسط حاجلو و رضایی(1390) هنجاریابی شده و طبق این پژوهش اعتبار آن بر اساس آلفای کرونباخ 90/0 و با استفاده از روش بازآزمایی، 94/0 میباشد.
نتایج
در جدول 1 میانگین و انحراف معیار نمرات بهزیستی روانشناختی و مؤلفههای آن و در جدول 2 میانگین و انحراف معیار نمرات کیفیت زندگی و دلبستگی وسبکهای آن در نوجوانان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری آمده است.
جدول 1. میانگین و انحراف استاندارد بهزیستی روانشناختی و مؤلفههای آن
مؤلفهها |
SD |
M |
بهزیستی روانشناختی |
700/78 |
00988/7 |
استقلال |
0250/13 |
14326/1 |
تسلط محیط |
8250/12 |
03497/1 |
رشد فردی |
0500/13 |
153590/1 |
روابط مثبت با دیگران |
0000/13 |
09515/1 |
پذیرش خود |
0250/13 |
12061/1 |
جدول 2. میانگین و انحراف استاندارد کیفیت زندگی، دلبستگی و سبکهای آن
مؤلفهها |
SD |
M |
کیفیت زندگی |
97813/2 |
5500/52 |
دلبستگی |
56156/1 |
5500/52 |
ایمن |
74722/0 |
8250/2 |
اجتنابی |
70504/0 |
0526/0 |
دوسوگرا |
71635/0 |
2500/0 |
نتایج جدول 3 نشان میدهد سبک دلبستگی ایمن و کیفیت زندگی با بهزیستی روانشناختی نوجوانان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری رابطهی مثبت معناداری وجود دارد. رابطهی بین دو متغیر مستقیم بوده و ضریب همبستگی منفی معناداری بین کیفیت زندگی با بهزیستی روانشناختی نوجوانان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری وجود دارد. رابطهی بین دو متغیر معکوس بوده و ضریب همبستگی بین کیفیت زندگی با بهزیستی روانشناختی 80/0، و بین سبک دلبستگی اجتنابی با بهزیستی روانشناختی 86/0- و بین سبک دلبستگی دو سوگرا و کیفیت زندگی با بهزیستی روانشناختی نوجوانان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری منفی و معناداری است. رابطهی بین دو متغیر معکوس بوده و ضریب همبستگی بین کیفیت زندگی با بهزیستی روانشناختی 80/0 و بین سبک دلبستگی دو سوگرا با بهزیستی روانشناختی 71/0- میباشد.
جدول 3. ضریب همبستگی پیرسون وضریب معناداری متغیرهای مورد مطالعه
مؤلفه |
|
بهزیستی |
کیفیت زندگی |
دوسوگرا |
اجتنابی |
ایمن |
بهزیستی |
ضریب پیرسون |
1 |
809/0 |
712/0- |
865/0- |
895/0 |
ضریب معناداری |
- |
000/0 |
190/0 |
028/0 |
000/0 |
|
کیفیتزندگی |
ضریب پیرسون |
809/0 |
1 |
704/0- |
861/0- |
736/0 |
ضریب معناداری |
000/0 |
- |
208/0 |
028/0 |
000/0 |
|
دوسوگرا |
ضریب پیرسون |
712/0- |
704/0- |
1 |
928/0- |
505/0- |
ضریب معناداری |
190/0 |
208/0 |
- |
000/0 |
108/0 |
|
اجتنابی |
ضریب پیرسون |
865/0- |
861/0- |
928/0- |
1 |
502/0- |
ضریب معناداری |
028/0 |
028/0 |
000/0 |
- |
109/0 |
|
ایمن |
ضریب پیرسون |
895/0 |
736/0 |
505/0- |
502/0- |
1 |
ضریب معناداری |
000/0 |
000/0 |
108/0 |
109/0 |
- |
|
|
تعداد نمونه |
40 |
40 |
40 |
40 |
40 |
باتوجه به مندرجات موجود در جدول 4 میزان F مشاهده شده معنادار است. متغیرهای کیفیت زندگی و سبکهای دلبستگی دوسوگرا، اجتنابی و ایمن، بهزیستی روانشناختی را پیشبینی میکنند. نقش پیشبینی کنندگی سبک دلبستگی ایمن بالاتر از همه وکیفیت زندگی پیش بینی کنندهی بعدی است.
جدول 4. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری برای پیش بینی بهزیستی روانشناختی
مدل |
SS |
df |
MS |
F |
Sig |
رگرسیون |
591/1649 |
4 |
398/412 |
098/54 |
000/0 |
مدل |
B |
SE |
Beta |
t |
Sig |
بهزیستیروان |
451/31 |
690/12 |
- |
496/2 |
017/0 |
کیفیتزندگی |
643/0 |
236/0 |
273/0 |
731/2 |
010/0 |
دو سوگرا |
644/0- |
483/0 |
294/0- |
333/1- |
191/0 |
اجتنابی |
505/0 |
492/0 |
223/0- |
026/1- |
312/0 |
ایمن |
984/5 |
901/0 |
638/0 |
639/6 |
000/0 |
بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطهی بین هر یک از سبکهای دلبستگی و کیفیت زندگی با بهزیستی روانشناختی و مؤلفههای آن در نوجوانان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری بود. بر اساس نتایج بهدست آمده از سه فرضیهی اول این پژوهش بین هر سه نوع سبک دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا) با بهزیستی روانشناختی و هر یک از مؤلفههای آن شامل: خودمختاری، رشد فردی، روابط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی، تسلط بر محیط و پذیرش خود رابطه وجود دارد. نتایج این پژوهش با نتایج مطالعات زیادی همخوانی دارد، مطالعه(کافتیس و سیدیریس[16]، 2006؛ کارمن و وینگروس[17]، 2012) بین سبکهای دلبستگی و بهزیستی روانشناختی رابطه نشان دادند. دلبستگی ایمن با نقش واسطهای احساسات، تنظیم هیجانات و انعطافپذیری با بهزیستی روانشناختی بالا در ارتباط است. در حالی که دلبسته دوری گزین با احساس ترس ناتوانی از هماهنگی با موقعیتها رابطه داشته و نتیجه نامطلوب آن بهطور معناداری از بهزیستی روانشناختی فاصله میگیرد و در دلبسته ناایمن دوسوگرا با سرکوب شکستها و ارزیابی نادرست از موقعیتها با بهزیستی روانشناختی رابطهی معکوس و معناداری پیدا میکند. همچنین پژوهشهای قبلی (شریفنیا، آقاخانی، نظری و تحریر،1390؛ هنستاد و البرکسون[18]، 1993؛ میندر، هانتر، استکی و لنس، 2010) در زمینهی تأثیر دلبستگی ایمن بر سلامت جسم و روان با این مطالعه همسو میباشد.
همچنین نتایج پژوهش حاضر در راستای بسیاری از مطالعات انجام شده در زمینه بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی با مؤلفههای بهزیستی میباشد. سبکهای دلبستگی با تک تک مؤلفههای بهزیستی روانی رابطه دارد. نتایج پژوهش (مولی و استیون، 2012؛ دوک[19]، 2012؛ احدی، 1388 و عارفی، نوابینژاد و ثنایی، 1385) در زمینهی رابطه دلبستگی با دو مؤلفه بهزیستی شامل روابط مثبت با دیگران و رشد فردی با پژوهش حاضر همخوانی دارد. آنها نشان دادند که تجربه تنهایی و احساس غم در کودکی منجر به نقص در کمیت یا کیفیت روابط اجتماعی در بزرگسالی میشود. همچنین پژوهش حاضر و چند پژوهش دیگر حاکی از وجود رابطه بین سبک دلبستگی با مؤلفه کنترل و تسلط بر محیط بهزیستی روانشناختی میباشد(اگلمن و سیون[20]، 2012). با مطالعه بازی گروهی کودکان، رابطهی بین سبک دلبستگی را با توانایی کنترل و تسلط بر محیط و روابط با دیگران بررسی کردند. نتایج در یک محور دو بعدی نشان داده شد. یک بعد کودکان دلبسته ایمن مسلط بر محیط بودند و تمایل به نزدیکی با اشخاص دیگر و احساس امنیت در نزدیکی و صمیمیت با دیگران را داشتند و محور دیگر کودکان ناتوان از کنترل محیط و شرایط بوده و در بازی دچار ترس و اضطراب شده با اجتناب از دیگران واکنش نشان میدهند. همچنین مطالعه (زیلکا، میکولینسر و شاور[21]، 2011) همسو با مطالعات مذکور نشان دادند افراد دلبسته ناایمن به دلیل ناتوانی در تسلط بر محیط و ناتوانی از برقراری روابط مثبت، دوری گزینی از موقعیتهای اضطراب برانگیز را انتخاب کرده و سرگرمی با حیوانات دستآموز را جایگزین روابط بین فردی میکنند. در بررسی رابطه بین سبک دلبستگی با روابط مثبت، پذیرش خود، استقلال و رشد فردی، نتیجه مطالعه (فلتون و جویت[22]، 2012؛ رمضانی، شمسآبادی و طهماسبی، 1386؛ فخارینژاد، پاکدامن و خداپناهی، 1389؛ وفاییان وکشاورز، 1386 و بهزادیپور، پاکدامن و بشارت، 1389) با مطالعهی حاضر همسو میباشد. طبق نتایج این مطالعات والدین کودکان دلبسته ایمن، هماهنگ در معنادادن به احساسات و سیگنالهای بدنی کودکان، باعث ایجاد خودآگاهی، استقلال، رشد روانی، ایجاد روابط دوستانه و پذیرش خود در فرزندانشان میشوند این والدین از طریق همسویی با نیازهای کودکان خود پیشپنداشتهایی از روابط و پایههای ارتباط کلامی و غیرکلامی را در آنها ایجاد میکنند و با اهمیت دادن به تصمیمگیری کودکان و حمایت از اجرای تصمیمهای آنها استقلال را در کودکان خود پرورش میدهند.
همچنین پژوهش به دنبال بررسی رابطه بین کیفیت زندگی با بهزیستی روانشناختی و مؤلفههای آن در مبتلایان به ناتوانیهای یادگیری بود که نتایج بررسی همسو با نتایج مطالعات پژوهشهای قبلی (جردن، فرانس، هالید، ریویکی، سیمون، واریکو، کوتزوا، والدراز و آلومنو، 2007؛ کلتنر، وید، الیس، مولر، سبمونز، رابینسون، دروکین و کلیفورد، 2012؛ هیلاری، جاستین و هریسون، 2012 و فایرلیند، رینک، فلتلوس و لیندبلد، 2010) بهدست آمد. کیفیت زندگی تحت تأثیر سلامت فیزیکی فرد، وضعیت روانشناختی، میزان عدم وابستگی، ارتباطات اجتماعی و ارتباط آنها با عوامل برجسته محیط آنان قرار میگیرد. این پژوهشها نشان دادند کیفیت زندگی در هماهنگی روابط بین فردی، زندگی راحت، سلامت روانی و فردی، غلبه بر محدودیتها و دستیابی به کنترل و کاهش درد و رنج و بهطور کلی بهزیستی روانشناختی تأثیر دارد. همچنین براساس مطالعات ویلنر (2011) در روانشناسی مثبت نگر، رضایت از زندگی، رفاه و کیفیت بالای زندگی معمولاً در افزایش بهداشتروانی و بهزیستی روانشناختی مؤثر در نظر گرفته شده است. اقدامات رفاهی، فرصتی را برای کشف شادی ، سالم و موفق زیستن و حس مثبت به زندگی ارائه میکند.
همچنین نتایج پژوهش حاضر رابطه موجود بین سبکهای دلبستگی و ناتوانیهای یادگیری را نشان داد. سبک دلبستگی ایمن با ناتوانیهای یادگیری رابطهی معکوس معنادار و سبک دلبستگی ناایمن (ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا) با ناتوانیهای یادگیری رابطهی مثبت معناداری وجود دارد. شریعتی(1386) در بررسی علل افت تحصیلی و ناتوانیهای یادگیری در میان کودکان تیزهوش نتایج نشان داد که عوامل محیطی (خانه، مدرسه و...)، مسائل عاطفی و احساسی، مشکلات انگیزشی و سایر عوامل میتوانند در عدم موفقیت تحصیلی در میان دانشآموزانی که بنا به ظرفیت ذهنیشان انتظار میرود از موفقیت بالایی برخوردار باشند میتوانند سهیم باشند. نتایج حاصل از پژوهشهای قبلی(جرج و سیرز، 2008؛ مانسینی و جرج، 2012)؛ (نلسون، زینه و مارشال، 2007؛ کارلو و میرجام، 2009) تحقیقات (مکدونالد، 2002؛ گلنی و کیرز، 2012؛ ون، بارد و باکرمن، 2009؛ اندرسون، 2012؛ باعزت، پیوستهگر و ایزدیفرد، 1388) با مطالعهی حاضر همسو میباشد. همچنین غم و اندوه فراگیر بهعنوان یک اختلال ناتوانکننده قوی برای ذهن و ایجاد کننده عواقب قابل توجه بهداشتی شناخته شده است. مطالعه جرج بر روی نظریه دلبستگی بهعنوان مکانیسم زیربنایی غم و اندوه فراگیر تکیه کرده و غم و اندوه حاصل از دلبستگی را تهدید کننده و خطرزا برای توانمندیهای ذهنی و روانی شناسایی میکند. همچنین پژوهش (کیلی و چانگ، 2012) همسو با این مطالعه نشان داد که توانایی تجسم فضایی و ریاضیات به ارتباط خوب و سالم بین کودکان و بزرگسالان بستگی دارد رابطهی ناسالم بین بزرگسالان و کودکان با فعل و انفعالات رشد ذهنی مربوط به ریاضیات و تجسم فضایی در کودکان را تحت تأثیر قرار میدهد. انجمن روانشناسی امریکا (2011) نیز معتقد است که دلبستگی ایمن فقط به یکی از والدین و نه هردوی آنها بهطور همزمان با حالات مختلف حوزه ذهن و توجه در بزرگسالی ارتباط دارد. از محدودیتهای این پژوهش اینکه فقط در شهر اردبیل و بر روی دانشآموزان دورهی راهنمایی صورت گرفته لذا تعمیم یافتهها به سایر شهرها و نوجوانان دوره دبیرستان باید با احتیاط صورت گیرد و جمعآوری اطلاعات براساس مقیاسهای خودگزارشدهی انجام شده که این گزارشها به دلیل دفاعهای ناخودآگاه، تعصب در پاسخدهی و شیوههای معرفی شخصی مستعد تحریف هستند. باتوجه به نتایج بررسی اخیر سطح بهزیستی روانشناختی نوجوانان دارای ناتوانیهای یادگیری پایین میباشد. پیشنهاد میشود جهت ارتقای سطح بهزیستی دانشآموزان نوجوان اقداماتی صورت گیرد. پژوهش حاضر رابطه سبکهای دلبستگی و کیفیت زندگی بر بهزیستی روانشناختی را میسنجد پیشنهاد میشود در زمینهی آموزش والدین و معلمان و آگاهسازی آنها در زمینهی روابط سالم و صمیمی دوران کودکی پژوهشهایی صورتگیرد. پیشنهاد میشود کلاسهای آموزش فرزندپروری برای والدین دانش آموزان دارای ناتوانیهای یادگیری تشکیل شود.
[1]. Heiman & Berger
[2]. Silver, Ruff , Iverson, Barth , Broshek & Wechsler
[3]. Bauminger & Kimhi-Kind
[4]. Estell, Jones, Pearl, Van Acker, Farmer & Rodkin
[5]. Auerbach, Gross-Tsur, Manor & Shalev Shrma
[6]. Sideridis
[7]. Kalassen & Lynch
[8]. Simon
[9] . Molly & Steven
[10] . Glenni & Chris
[11]. Dogan
[12]. Frunc & Pauvers
[13]. Testa
[14]. Wilner
1. Willcutt, Boada, Riddle,Chhabildas, Defries & Pennington
[16] . Kaftsios & Sideridis
[17] . Karrman & Vingerhoets
[18] . Hanestad & Albrektsenb
[19] . Duck
[20] . Ogelman & Seven
[21] . Zilcha, Mikulincer & Shaver
[22] . Felton & Jowett